loading...
همه چیز در موردخلیفه دوم عمر بن خطاب
شیخ بهزاد منصوری بازدید : 196 یکشنبه 05 مرداد 1393 نظرات (0)

در 2 بخش این موضوع را توضیح خواهیم داد :

بخش اول :

اسناد ومدارک در کتب اهل سنت

که این جریان در پنج سند وبه پنج صورت نقل شده است :

1.صورت اول



از ابن عباس روايت شده كه گفت:

زن ديوانه اى را آوردند نزد عمر كه زنا داده بود پس درباره آن با چند نفر مشورت كرد و دستور سنگسار كردن آن را داد پس على كه رضوان خدا بر او باد گذر به ان زن نمود فرمود:

كار اين زن بيچاره چيست گفتند:

اين زن ديوانه فلان قبيله است كه زنا داده و عمر فرمان داده كه سنگسار شود. پس گفت او را برگردانيد سپس آمدند و گفتند: آيا ندانستى آيا ياد ندارى كه پيغمبر خداصلى الله عليه و آله فرمود: قلم تكليف از سه طايفه برداشته شده از طفل تا بالغ شود " 2" از خواب تا بيدار گردد " 3" از ديوانه تا عاقل شود و اين ديوانه فلان قبيله است شايد اين زنائى كه مرتكب شده در حال ديوانگى بوده پس او را آزاد گذارد و عمر شروع كرد به الله اكبر گفتن

 

2.صورت دوم :

از ابى ظبيان گويد: حاضر شدم پيش عمر بن خطاب كه زنى را كه زنا داده بود آورده بودند و او فرمان داد او را سنگسار كنند پس او را بردند تا سنگباران كنند پس على عليه السلام برخورد كرد بايشان و فرمود: به انها اين بيچاره را چه ميشود گفتند: زنا داده است پس فرمان داده به سنگسار كردن او. پس على عليه السلام او را از دست ايشان نجات داد و برگردانيد به نزد عمر پس گفتند: ما را على برگردانيد: عمر گفت: على عليه السلام نكرده اين كار را مگر براى چيزى، پس فرستاد بسوى آنحضرت وآمد نزد او. پس گفت براى چه برگردانيدى اين گنهكار را فرمود: آيا نشنيدى پيامبر صلى الله عليه و آله ميفرمايد:""رفع القلم عن ثلاثه: عن النائم حتى يستيقظ، و عن الصغير حتى يكبر، و عن المبتلى حتى يعقل"" قلم برداشته شد از سه نفر، از خواب تا آنكه بيدار شود، و از كودك تا بزرگ شود، و از ديوانه تا عاقل شود فرمود: آرى اين ديوانه فلان قبيله است پس شايد او در حال جنون مرتكب آن عمل شده است عمر بانحضرت گفت من نميدانم آنحضرت فرمود: و منهم نميدانم پس عمر ترك كرد سنگسار كردن او را. 

ابو ظبيان او حصين بن جندب جنبى بفتح جيم كوفى متوفاى سال90. روايت كرده اين حكايت را از ابن عباس.

 

3.صورت سوم :

عمر فرمان داد به سنگسار كردن زن زنا دهنده اى، پس گذشت آقاى ما على كه رضوان خدا بر او باد در بين سنگباران كردن، پس او را خلاص كرد پس چون به عمر خبر داده شد گفت آنحضرت بدون جهتى اين كار را نميكند. پس چون از او پرسيد فرمود: او ديوانه فلان قبيله است پس ممكنست كه او مرتكب اين كار شده در حال ديوانگى پس عمر گفت "لو لا على لهلك عمر " اگر على نبود عمر هلاك شده بود.

 

4.صورت پنجم :

ديوانه اى را آوردند نزد عمر... كه زنا داده بود پس فرمان داد او را سنگسار كنند پس گذشت بر اوعلى بن ابيطالب عليه السلام و با آن زن بچه هائى بودند كه او را دنبال ميكردند پس فرمود چيست گناه اين زن؟ گفتند: عمر فرمان داده كه اين را سنگباران كنند فرمود: او را برگردانيد و رفتند با آن زن نزد عمر. و فرمود: آيا ندانى كه قلم تكليف از ديوانه برداشته شده تا عاقل شود و از مبتلا تا بهبودى يابد و از خواب تا بيدار شود و از كودك تامحتلم شود 

حاكم گويد: اين حديث صحيح است و شعبه آنرا روايت كرده از اعمش با لفظ بيشترى.

 

5.صورت پنجم :

بگفته بيهقى: 

على عليه السلام عبور كرد بر ديوانه فلان قبيله كه زنا داده بود و محكوم به سنگسارشده بود. پس على عليه السلام به عمر فرمود:فرمان داده ای كه فلان زن را سنگسار كنند؟

گفت آرى فرمود: آيا خاطرت نيست فرمايش پيامبر خدا صلى الله عليه و آله"" رفع القلم عن ثلاثه: عن النائم حتى يستيقظ و عن الصبى حتى يحتلم، و عن المجنون حتى يفيق"" قلم تكليف از سه گروه برداشته شده از خواب تا بيدار نشود، و از كودك تا محتلم و بالغ شود، و از ديوانه تا عاقل شود. گفت چرا: پس فرمان داد تا او را آزاد كنند

 

اسناد ومدارک این داستان :

 

1.سند اول

ط

 

2.سند دوم :

ی

 

 أَن عمر أَتَى بمجنونة قد زنت وَهِي حُبْلَى، فَأَرَادَ أَن يرجمها، فَقَالَ عَليّ لَهُ: ألم تعلم ... إِلَى آخِره، وَذكر بِصِيغَة جزم لِأَنَّهُ حَدِيث ثَابت، وَقَالَ ابْن الْمُنْذر: ثَبت أَن رَسُول الله صلى الله عَلَيْهِ وَسلم، قَالَ: رفع الْقَلَم ... الحَدِيث، وَهَذَا التَّعْلِيق رَوَاهُ ابْن حبَان فِي (صَحِيحه) مَرْفُوعا من حَدِيث ابْن وهب عَن جرير عَن الْأَعْمَش عَن أبي ظبْيَان عَن ابْن عَبَّاس عَن عَليّ، رَضِي الله تَعَالَى عَنْهُم، وَرَوَاهُ أَبُو دَاوُد وَالنَّسَائِيّ من رِوَايَة أبي ظبْيَان عَن ابْن عَبَّاس، قَالَ: مر على عَليّ بن أبي طَالب رَضِي الله تَعَالَى عَنهُ، بمجنونة، وَفِيه فَقَالَ عَليّ: أَو مَا تذكر أَن رَسُول الله صلى الله عَلَيْهِ وَسلم، قَالَ: (رفع الْقَلَم عَن ثَلَاثَة: عَن الْمَجْنُون المغلوب على عقله، عَن النَّائِم حَتَّى يَسْتَيْقِظ، وَعَن الصَّبِي حَتَّى يَحْتَلِم؟ قَالَ: صدقت) وَرَوَاهُ ابْن مَاجَه من رِوَايَة ابْن جريج عَن الْقَاسِم بن يزِيد عَن عَليّ أَن رَسُول الله صلى الله عَلَيْهِ وَسلم

 

الكتاب: عمدة القاري شرح صحيح البخاري/المؤلف: أبو محمد محمود بن أحمد بن موسى بن أحمد بن حسين الغيتابى الحنفى بدر الدين العينى (المتوفى: 855هـ)/الناشر: دار إحياء التراث العربي - بيروت

عدد الأجزاء: 25 × 12/[ترقيم الكتاب موافق للمطبوع] عمدة القاري ج20ص254 باب الطلاق و اغلاق فی الکره

 

3.سند سوم :

ز

 


أُتِيَ عُمَرُ أَيْ بِمَجْنُونَةٍ قَدْ زَنَتْ وَهِيَ حُبْلَى فَأَرَادَ أَنْ يَرْجُمَهَا فَقَالَ لَهُ عَلِيٌّ أَمَّا بَلَغَكَ أَنَّ الْقَلَمَ قَدْ رُفِعَ عَنْ ثَلَاثَةٍ فَذَكَرَهُ هَذَا لَفْظُ عَلِيِّ بْنِ الْجَعْدِ الْمَوْقُوفُ فِي الْفَوَائِدِ الْجَعْدِيَّاتِ وَلَفْظُ الْحَدِيثِ الْمَرْفُوع عَن بن عَبَّاسٍ مَرَّ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ بِمَجْنُونَةِ بَنِي فُلَانٍ قَدْ زَنَتْ فَأَمَرَ عُمَرُ بِرَجْمِهَا فَرَدَّهَا عَلِيٌّ وَقَالَ لِعُمَرَ أَمَا تَذْكُرُ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ قَالَ رُفِعَ الْقَلَمُ عَنْ ثَلَاثَةٍ عَنِ الْمَجْنُونِ الْمَغْلُوبِ عَلَى عَقْلِهِ وَعَنِ الصَّبِيِّ حَتَّى يَحْتَلِمَ وَعَنِ النَّائِمِ حَتَّى يَسْتَيْقِظَ قَالَ صَدَقْتَ

 

الكتاب: فتح الباري شرح صحيح البخاري/المؤلف: أحمد بن علي بن حجر أبو الفضل العسقلاني الشافعي/الناشر: دار المعرفة - بيروت، 1379/رقم كتبه وأبوابه وأحاديثه: محمد فؤاد عبد الباقي/قام بإخراجه وصححه وأشرف على طبعه: محب الدين الخطيب/عليه تعليقات العلامة: عبد العزيز بن عبد الله بن باز/عدد الأجزاء: 13/[ترقيم الكتاب موافق للمطبوع]/  فتح الباري ج12ص121

 

4.سند چهارم :

 

ب

 

 

4463 - (رفع القلم عن ثلاثة عن المجنون المغلوب على عقله حتى يبرأ) من جنونه بالإفاقة (وعن النائم حتى يستيقظ) [ص:36] من نومه (وعن الصبي حتى يحتلم) قال السبكي: ليس في رواية حتى يكبر من البيان وفي قوله حتى يبلغ في هذه الرواية فالتمسك بها لبيانها وصحة سندها أولى وقوله تعالى حتى يبلغ مطلق والاحتلام مقيد فحمل عليه لأن الاحتلام بلوغ قطعا وعدم بلوغ الخمسة عشر ليس ببلوغ قطعا

(حم د ك) في الحدود (عن علي) أمير المؤمنين (وعمر) بن الخطاب وذلك أن عمر أمر بامرأة مجنونة أن ترجم لكونها زنت فمر بها علي فقال: ارجعوا بها ثم أتاه فقال لعمر: أما تذكر أن رسول الله صلى الله عليه وسلم قال فذكره فقال: صدقت وخلى عنها

 

الكتاب: فيض القدير شرح الجامع الصغير/المؤلف: زين الدين محمد المدعو بعبد الرؤوف بن تاج العارفين بن علي بن زين العابدين الحدادي ثم المناوي القاهري (المتوفى: 1031هـ)/الناشر: المكتبة التجارية الكبرى - مصر/الطبعة: الأولى، 1356/عدد الأجزاء: 6/مع الكتاب: تعليقات يسيرة لماجد الحموي/[ترقيم الكتاب موافق للمطبوع]/فيض القدير ج4ص35 باب الراء

................................................................................................................................

بخش دوم

ماجرای این داستان چه شد ؟؟

 

نجات زن دیوانه
در روایات آمده است که : در زمانخلافتعمر بن خطاب  مردى با زن دیوانه اى زنا کرد، گواهان عادل بر این مطلبگواهى دادند، عمر دستور داد تا به آن زن ، حدّ بزنند، ماءمورین ، آن زن را مى بردندتا حدّ (صد تازیانه ) را بر او جارى کنند.على (علیه السلام ) در مسیر، او رادید و فرمود:زن دیوانه از فلان قبیلهچه کرده بود که او را مى بردند؟
شخصى به على (علیه السلام ) گفت :مردى با این زن زنا کرده و فرار نموده است و گواهان عادلگواهى بر این کار داده اند، عمر دستور جارى ساختن حدّ (تازیانه ) بر این زن دادهاست .على (علیه السلام ) فرمود:این زن را به نزد عمر رد کنید وبه عمر بگویید:

آیا نمى دانى که این زن دیوانه از فلان طایفه است و پیامبر (صلّىاللّه علیه و آله و سلّم ) فرمود:رُفِعَ الْقَلَمُ عَنِ الْمَجْنُونِ حَتّىیُفِیقُ؛ قلم تکلیف از دیوانه برداشته شده تا خوب شود.این زن عقل خود را از دست داده است ، پس مجازات ندارد.

آن زن را نزد عمر برگرداندند وگفتار على (علیه السلام ) را به عمر رساندند عمر گفت :خدا در کار على (علیه السلام ) گشایشدهد، نزدیک بود با جارى ساختن حد بر این زن ، هلاک گردم، سپس زن را آزاد کرد و گفت

 

لَوْلا عَلِىُّ لَهَلَکَ عُمَرُ؛ اگر على (علیه السلام( نبود، عمر هلاک مى شد.

 

..................................................................

نظرات شما در تکمیل این موضوع به ما کمک خواهد کرد .

 

 


ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
هزاران مطلب در مورد جناب عمر بن خطاب
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • لینک دوستان
  • دل آسماني
  • حديث
  • پايگاه اطلاع رساني مدرسه علميه صادقيه هرات
  • سايت امام هادي (ع)
  • امام باقر (ع)
  • پايگاه اطلاع رساني سراسري اسلامي ( پارسا )
  • آستان قدس رضوي
  • اسلام
  • حوزه
  • پايگاه مسجد مقدس جمکران
  • شبكه المجتبي الاسلاميه
  • پايگاه اطلاع رساني حضرت معصومه (س)
  • بازسازي بقيع
  • سايت التوحيد (افشاء ماهيت وهابيت)
  • رهبران شيعه
  • مؤسسه جهاني سبطين عليهما السلام
  • شبکه اطلاع رساني امام حسين (ع)
  • سايت ساقي علمدار
  • سايت وهابيت و اسلام
  • پايگاه جامع معرفي دشمنان اهل بيت
  • كتابشناسي اسلامي
  • محاكمه
  • شبکة الشيعة العالمية
  • سايت پاسخگو
  • ابوتراب
  • پايگاه اطلاع رساني شيعيان
  • اهل سنت
  • سايت تخصصي اديان نيوز
  • سايت آيت الله السيد علي حسيني ميلاني
  • بهشت ارغوان
  • حقيقت بهائيت
  • پايگاه تخصصي وهابيت شناسي
  • اسلام پرس
  • تالار نداي شيعه، منتظران حضرت مهدي عج
  • پرسمان دانشجويي - وهابيت
  • انجمن مرکز نشر اعتقادات
  • وب سايت ختم قرآن مجيد
  • گفتگوي آرام ميان شيعه و سني
  • قیمت روز خودروی شما
  • دانلود سریال جدید
  • آخرین مطالب ارسال شده
  • نظرسنجی
    اگر خلافت امیر المومنین علی غصب نمیشد آیا این وضع دینی واجتماعی امروزی باقی بود یا نه ؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 54
  • کل نظرات : 3
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 1
  • آی پی امروز : 12
  • آی پی دیروز : 20
  • بازدید امروز : 25
  • باردید دیروز : 26
  • گوگل امروز : 8
  • گوگل دیروز : 6
  • بازدید هفته : 169
  • بازدید ماه : 869
  • بازدید سال : 7,668
  • بازدید کلی : 61,823