نسب عمر بن خطاب در کتب اهل سنت
نام: عمر بن خطاب.
نام پدر و جد و دایی : خطاب.
نام مادر و خواهر و عمه : حنتمه .
کنیه: ابوحفص.
شغل: در جاهلیت دلال دراز گوش و یا شتر چران..
شغل پدر : دزدی مشهور در قریش و الاغ فروش و خرچران. مشخصات ظاهری:
قد بلند – لاغر – سرش بی مو و گندمگون. فرزندانش: عبدالله- عبیدالله- عاصم- زید- عبد الرحمن- حفصه
. مشخصات اخلاقی: تندخویی و غضب و تازیانه های او بین همه مشهور بوده .
منابع:
(سند: مسند احمد حنبل ج ۱ ص ۵۵ – الکامل (ابن اثیر) ج ۲ ص ۱۳۵ و ۳۲۷
- صحیح بخاری ج ۱۰ ص ۴۴ – سیره ابن هشام ج ۴ ص ۲۳۸و….) و شدیدا سنگدل و غلیظ القلب بوده است. مدت خلافت بناحق: ۱۰ سال و ۶ ماه و ۴ روز . سن : ۵۲ یا ۵۴ یا ۵۵ یا ۶۰ یا ۶۳ یا ۶۴.
تاریخ به هلاکت رسیدن : نهم ربیع الاول (سند: شاخه طوبی (نوری) ص ۱۵ و ۱۶ (خطی) – عقد الدرر ص ۶۸.)
این حدیث عیناَ از باذکر کتب اهل سنت نقل شده و می توانید با مراجعه به منابع آن را مشاهده کنید
پس برادران اهل سنت که پیام می گذارند که مغرضانه و بی ادبی می کنید و نباید به صحابه پیامبر توهین کرد بدانند که
این مطلب از من یا راویان شیعه نیست و خود علمای سنی نوشته اند یاد آور می شوم علی هم صحابه بود اگر یک بدی از او در تاریخ دارید بیان کنید…
سب و اجداد عمر |
بیشتر این روایت ها از خود سنی هاست پس آقایون سنی بی خودی بهشون برنخوره و فحش ندهند چون می رسه به همون هایی که این احادیث رو گفتند که محدیثین خودشون باشند؟ در مورد نسب و اجداد عمر در کتاب اسرار آل محمد(ص) پاورقی ص ۲۳۸ مطلبی آمده است. آیا حقیقت دارد؟آیا برادران اهل تسنّن آن را قبول دارند؟
آنچه را که در پاورقی کتاب مذکور نقل شده، برخی از اهل سنت مانند ابن عبدالبرّ در کتاب الاستیعاب نقل و مجموعة آن ها در بحارالانوار، ج ۳۱، ص ۹۷ نقل شده است. بخاری و احیاء العلوم نقل کرده اند که مردی به پیامبر گفت:پدر من چه کسی بود؟پیامبر فرمود:پدرت حذافه بوده. دیگری پرسید:پدر من چه کسی بود؟ پیامبر فرمود:سالم. عمر ناراحت شد و خطاب به پیامبر گفت:بدی های ما را افشا نکن و از این مسائل بگذر.”این مطلب را ابویعلی موصلی نیز از انس بن مالک نقل کرده است”.[۱] عمر می گوید : «أیها الناس ! تعلموا أنسابکم أرحامکم ولایسألنی أحد ما وراء الخطاب »یعنی ؛ ای مردم ! نسب خود را یاد بگیرید و کسی از قبل از خطاب از من سئوال نکند ( تاریخ المدینة المنورة ج ۳ ص ۷۹۷) نسب عمربن الخطاب در کتب اهل سنت در کتاب شاخه طوبی صفحه ۱ عالم جلیل القدر شیخ یوسف بحرانی و محمد بن السایب کلبی و ابی مخنف لوط بن یحیی ازدی در کتاب صلاة در معرفت صحابه و کتاب التنقیح در نسب صریح روایت کرده اند از عبدالله بن سیابه که او گفت: بعد از آن گفته: نفیل از حبشه بنده کلب بن لوی بن غالب قریشی بوده است. بعد از مردن کلب عبدالمطلب او را متصرف شد. و صهاک کنیزی بود که از حبشه برای آن جناب فرستاده اند. و نیز از کتاب مثالب محمد بن السایب نقل شده که بعد از زنای نفیل با صهاک عبدالعزیز بن ریاح نیز با وی مواقعه کرده و خطاب منتسب به این دو نفر است. ابن حجاج شاعر گوید: من جده خاله و والده … و امه اخته و عمته ترجمه: کسی که جد مادری او دایی و پدر او هم هست و مادرش خواهر او و عمه او هم هست. چنین نسبی سزاست که وصی پیامبر ص را دشمن دارد و بیعت خود را با او در روز غدیر منکر شود. و همچنین در جلد سوم شرح نهج البلاغه صفحه ۵۰ مرحوم خویی آمده است که علامه حلی در کشف الحق گفته است: کلبی از رجال اهل سنت است که در کتاب مثالب گفته است: صهاک کنیزی حبشی متعلق به هاشم بن عبدمناف بوده است که نفیل پسر هاشم با او نزدیکی کرده و پس از او عبدالعزی پسر ریاح با او نزدیکی کرد، سپس صهاک پسری زایید به نام نفیل که عمر بن خطاب است. به طریق مخالف در کتاب نهایه الطلب خلیلی مذکور است که خطاب الاغ فروش بود و خطاب اسم او نیست و لقب اوست و چون مردم مادر زناکار او را بسیار خطبه میکردند از این جهت ملقب به خطاب شد هشام ابن السائب کلبی که از علمای سنیان است در کتاب مثالب الصحابه و کلبی نسابه شافعی گفته که صحاک حبشیه کنیز هاشم ابن عبد مناف بود و نفیل پسر هشام با وی زنا کرد و عبدالعزی بدنیا آمد وبعد از آن عبدالعزی با صحاک مادر خود زنا کرد که نفیل به دنیا آمد که جد عمر است وگویند که آبا اجداد عمر تا هفت پشت حرام زاده بودند |