تغییر احکام الهی توسط عمر ورای شخصی عمر در اجرای حدود
از ابى رافع نقل شده: كه شرابخواري را آوردند نزد عمر بن خطاب پس به او گفت: هر آينه تو را مي فرستم پيش مردي كه او را ملايمت و ترحمى درباره تو نمي گيرد، پس او را پيش مطيع بن اسود عدوى فرستاد پس گفت: وقتي كه فردا را صبح كردم پس او را حد ميزنم پس عمر آمد واو مي زد او را زدن سختى.
پس عمر گفت: اين مرد را كشتى چند ضربه او را زدى گفت: شصت ضربه، گفت من قصاص ميكنم از او به بيست ضربه.
ابو عبيده در معناى آن گويد: عمر مي گفت من قرار ميدهم سختى اين زدن را قصاص به بيست شلاقي كه باقي مانده است از حد پس آن را نزن به او.
17526 - أَخْبَرَنَا أَبُو عَبْدِ الرَّحْمَنِ السُّلَمِيُّ، أنبأ أَبُو الْحَسَنِ الْكَارِزِيُّ، أنبأ عَلِيُّ بْنُ عَبْدِ الْعَزِيزِ، عَنْ أَبِي عُبَيْدٍ، قَالَ: حَدَّثَنِي أَبُو النَّضْرِ، عَنْ سُلَيْمَانَ بْنِ الْمُغِيرَةِ، عَنْ ثَابِتٍ، عَنْ أَبِي رَافِعٍ، عَنْ عُمَرَ، رَضِيَ اللهُ عَنْهُ , أَنَّهُ أُتِيَ بِشَارِبٍ فَقَالَ: لَأَبْعَثَنَّكَ إِلَى رَجُلٍ لَا تَأْخُذُهُ فِيكَ هَوَادَةٌ , فَبَعَثَ بِهِ إِلَى مُطِيعِ بْنِ الْأَسْوَدِ الْعَدَوِيِّ فَقَالَ: إِذَا أَصْبَحْتَ غَدًا فَاضْرِبْهُ الْحَدَّ , فَجَاءَ عُمَرُ رَضِيَ اللهُ عَنْهُ وَهُوَ يَضْرِبُهُ ضَرْبًا شَدِيدًا فَقَالَ: قَتَلْتَ الرَّجُلَ , كَمْ ضَرَبْتَهُ؟ قَالَ: سِتِّينَ، قَالَ: أَقِصَّ عَنْهُ بِعِشْرِينَ قَالَ أَبُو عُبَيْدٍ: أَقِصَّ عَنْهُ بِعِشْرِينَ يَقُولُ: اجْعَلْ شِدَّةَ هَذَا الضَّرْبِ الَّذِي ضَرَبْتَهُ قِصَاصًا بِالْعِشْرِينَ الَّتِي بَقِيَتْ فِي هَذَا الْحَدِيثِ مِنَ الْفِقْهِ أَنَّ ضَرْبَ الشَّارِبِ ضَرْبٌ خَفِيفٌ , وَفِيهِ أَنَّهُ لَمْ يَضْرِبْهُ فِي سُكْرِهِ حَتَّى أَفَاقَ , أَلَمْ تَسْمَعْ قَوْلَهُ: إِذَا أَصْبَحْتَ غَدًا فَاضْرِبْهُ الْحَدَّ؟ قَالَ الشَّيْخُ رَحِمَهُ اللهُ: وَفِيهِ أَنَّ الزِّيَادَةَ عَلَى الْأَرْبَعِينَ تَعْزِيرٌ , وَلَيْسَتْ بِحَدٍّ
سنن كبرى ج 8 ص 317، شرح ابن ابى الحديد: ج 3 ص133
نتیجه گیری :
ببینید چگونه در حكم خدا رنگ برنگ مي شود پس يك روز دو برابر مي كند حد شرابخوار را و آن چهل شلاق است پيش اهل سنت پيش هشتاد شلاق مي زند پس از آن در روز ديگر دلش بحال متهم مي سوزد و بيست ضربه شلاق كم مي كند و تلافى مي كند شده زدن را به كم كردن مقدارى بعد از سپردن شرابخوار به مردي كه او را به خشونت و شده مي شناخت و تمام آن زايد است بر قانون خدائي كه پيامبر منزه آن را آورده است. و در حديث است كه فرداى قيامت مردى را مي آورند كه بيش از مقدار حد زده است پس خداوند ميفرمايد:
براى چه زيادتر از آنچه كه دستور دادم زدى، پس مي گويد:
اى پروردگار براى تو غضب كردم و بيشتر زدم پس مي فرمايد:
آيا هر آينه غضب تو شديدتر از غضب من بود. و كسى را مي آورند كه تقصير كرده در حد پس به او مي فرمايد:
بنده من چرا تقصير كردى مي گويد:
من بر او ترحم كردم، پس ميفرمايد، آيا رحم تو بيشتر از رحمت من بود.
و چه بسيار براى اين حديث نظائري است كه حافظين آنرا نقل كرده اند
رجوع به كنز العمال ج 3 ص 196 كنید.